بدون عنوان
سلام خوشکلمممممممممم نفس مامانی دیروز نمیدونم چرا اینقدر بی قراری میکردی و از ظهر گریه کردی و عصری دیگه منم کم آوردمو دو تایی با هم شرو کردیم گریه کردن هر کاری میکردم آروم نمیگرفتی تا زنگ زدم بابابی و یه ساعت زودتر از سر کار برگشت و تا بابای اومد خونه تو بغلش آروم شدی و بعد بابایی تو رو خوابوند ای کلک معلومه بابایی رو خیلی دوست داری ناریا خوشکلم الان که دارم برات خاطره مینویسم گرفتی خوابیدی و یه آهنگ شاد کردی برات گذاشتم به اسم (بیانه نه هاتی) همونی که تو دوران بارداری خیلی گوش میکردم و خیلی دوست داشتم وبا این آهنگ ورجه ورجه میکردی دوست دارم نفس مامانننننننننن ...
نویسنده :
بهار مامان ناریا
13:49