ناریاناریا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه سن داره

جوجه کوچولوی منو بابایی *ناریا* خانم

بدون عنوان

  سلام خوشکلمممممممممم نفس مامانی دیروز نمیدونم چرا اینقدر بی قراری میکردی و از ظهر گریه کردی و عصری دیگه منم کم آوردمو دو تایی با هم شرو کردیم گریه کردن هر کاری میکردم آروم نمیگرفتی  تا زنگ زدم بابابی و یه ساعت زودتر از سر کار برگشت و تا بابای اومد خونه تو بغلش آروم شدی و بعد بابایی تو رو خوابوند ای کلک معلومه بابایی رو خیلی دوست داری ناریا خوشکلم الان که دارم برات خاطره مینویسم گرفتی خوابیدی و یه آهنگ شاد کردی برات گذاشتم به اسم (بیانه نه هاتی) همونی که تو دوران بارداری خیلی گوش میکردم و خیلی دوست داشتم وبا این آهنگ ورجه ورجه میکردی    دوست دارم نفس مامانننننننننن   ...
30 آذر 1391

آرزوی مامان و بابا

سلام دختر نازنیم مامانی قوربونت بره عزیزم این روزاکلی درگیر رفلاکست شدم دختر نازنیم کاش بدونی مامان و بابا چقدربه خاطر رفلاکست که کلی هم اذیتت میکنه نارحت هستن الان که دارم برات تو وبلاگت مینوسیم گرفتی خوابیدی البته بعد از کلی اشک ریختن و گریه سه روزه خیلی بی تابی میکنی دیگه نمیدونم چیمکار کنم دلم خیلی گرفته خوشکل مامان ایشالله هر چه زودترخوب میشی ودل مامان بابا رو کلی شاد میکنی عشقم همه زندگی تو خوب تاوجودم آرامش بگیره دوست دارم ...
18 آذر 1391
1